صفحات

دوشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۹

احمد دانش پور مقدم

نام و نام خانوادگی: احمد دانش پور مقدم
سنّ: اطلاعاتی در دست نیست
شهر: تهران
تعداد فرزندان /وضعیت تاهل: مجرد
شغل: اطلاعاتی در دست نیست 
احکام / اتهام: ارتباط با  سازمان مجاهدین خلق، محاربه و اقدام علیه نظام
نام وکیل پرونده: وکلای تسخیری
نام قاضی پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
تاریخ تائید حکم :  اطلاعاتی در دست نیست      

شرح دستگیری، بازپرسی و روند دادگاه

احمد دانش‌پور مقدم پسر خانواده‌ای است که در روز عاشورا بازداشت شدند و همه آنها حکم اعدام دریافت کردند.

روز آنلاین در گزارشی که در تاریخ ۲۹ فروردین منتشر شد، خبر از صدور حکم اعدام برای اعضای خانواده دانش‌پور مقدم داد. بنا بر این گزارش مطهره (سیمین)  بهرامی حقیقی به اتفاق  همسرش، محسن دانش پور مقدم و پسرش، احمد دانش پور مقدم، در روز عاشورا و به همراه یکی از اقوام خود، به نام ریحانه حاج ابراهیم، بازداشت شدند. هادی قائمی، یکی از دوستان محسن دانش پور، نیز روز عاشورا بازداشت و او نیز به اتهام محاربه، به اعدام محکوم شد.

سایت رهانا در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ گزارش داد که به گفته دادستان تهران آقای جعفری دولت آبادی، احکام اعدام محسن و احمد دانشپور (پدر و پسر) تایید شده و آنها درخواست عفو ارائه داده‌اند. حکم اعدام ۳ نفر دیگر (مطهره بهرامی حقیقی، ریحانه حاج ابراهیم، هادی قائمی) به حبس کاهش یافته است.

در مصاحبه ای که در تاریخ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۹ در روزآنلاین منتشر شد، میثم دانش پور مقدم، پسر مطهره بهرامی و محسن دانش پور مقدم گفت: «حکم دادگاه تجدید نظر برای پدر و برادرم صادر شده، اما این حکم نه به ما و نه به پدر و برادرم ابلاغ نشده است.» 

وی که از محتوای حکم صادره بی اطلاع بود، ادامه داد: «به ما گفتند که حکم به وکلای تسخیری ابلاغ شده و از آنها بپرسید اما ما هر چه پیگیری کردیم متاسفانه به این وکلای تسخیری دسترسی پیدا نکردیم ؛ وکلای تسخیری پدر و برادرم را به ما معرفی نمی کنند.»

میثم دانش پور مقدم با بیان اینکه پدر و برادرش هم وکلای تسخیری خود را نمی‌شناسند، توضیح  داد که «این وکلا در روز دادگاه حضور داشتند و از خانواده من فقط اسم و فامیلی آنها را پرسیده اند و غیر از این هیچ دیالوگی نبوده و خانواده من اصلا نمی‌دانند اسم وکلایشان هم چیست.»

وی می‌افزاید: «پرونده مادرم و خانم حاج ابراهیم و آقای قائمی براساس قانون جدید به دیوان عالی کشور رفته و دادگاه تجدید نظر حق صدور رای نداشته است. این در حالی است که پرونده پدر و برادرم هم می‌بایست به دیوان عالی کشور می‌رفت اما خیلی شتابزده و ظرف ده روز، دادگاه تجدید نظر حکم را صادر کرده است و اجازه نداده که این پرونده ها به دیوان عالی کشور ارجاع شود.»

به گفته وی، «دکتر محمد شریف موفق شده است وکالت مطهره بهرامی، ریحانه حاج ابراهیم و هادی قائمی را برعهده بگیرد اما علیرغم تلاش های دکتر شریف به محسن و احمد دانش پور مقدم اجازه نداده اند وکالت‌نامه دکتر شریف را امضا کنند.»

محسن دانش پور مقدم

 نام و نام خانوادگی: محسن دانش پور مقدم
سنّ: ۶۷
شهر: اطلاعاتی در دست نیست
تعداد فرزندان /وضعیت تاهل: متاهل با سه فرزند
شغل: اطلاعاتی در دست نیست
اتهام: ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، محاربه و اقدام علیه نظام
نام وکیل پرونده: وکلای تسخیری (نامعلوم)
نام قاضی پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
تاریخ تائید حکم: اطلاعاتی در دست نیست                             
حکم: اعدام                                     

شرح دستگیری، بازپرسی و روند دادگاه

محسن دانش پور پدر خانواده‌ای است که در روز عاشورا بازداشت شدند و همه آنها حکم اعدام دریافت کردند.

روز آنلاین در گزارشی که در تاریخ ۲۹ فروردین منتشر شد، خبر از صدور حکم اعدام برای اعضای خانواده دانش‌پور مقدم داد. بنا بر این گزارش مطهره (سیمین)  بهرامی حقیقی به اتفاق  همسرش، محسن دانش پور مقدم و پسرش، احمد دانش پور مقدم، در روز عاشورا و به همراه یکی از اقوام خود، به نام ریحانه حاج ابراهیم، بازداشت شدند. هادی قائمی، یکی از دوستان محسن دانش پور، نیز روز عاشورا بازداشت و او نیز به اتهام محاربه، به اعدام محکوم شد.

سایت رهانا در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ گزارش داد که به گفته دادستان تهران آقای جعفری دولت آبادی، احکام اعدام محسن و احمد دانشپور (پدر و پسر) تایید شده و آنها درخواست عفو ارائه داده‌اند. حکم اعدام ۳ نفر دیگر (مطهره بهرامی حقیقی، ریحانه حاج ابراهیم، هادی قائمی) به حبس کاهش یافته است.

در مصاحبه ای که در تاریخ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۹ در روزآنلاین منتشر شد، میثم دانش پور مقدم، پسر مطهره بهرامی و محسن دانش پور مقدم گفت: «حکم دادگاه تجدید نظر برای پدر و برادرم صادر شده، اما این حکم نه به ما و نه به پدر و برادرم ابلاغ نشده است.» 

وی که از محتوای حکم صادره بی اطلاع بود، ادامه داد: «به ما گفتند که حکم به وکلای تسخیری ابلاغ شده و از آنها بپرسید اما ما هر چه پیگیری کردیم متاسفانه به این وکلای تسخیری دسترسی پیدا نکردیم ؛ وکلای تسخیری پدر و برادرم را به ما معرفی نمی کنند.»

میثم دانش پور مقدم با بیان اینکه پدر و برادرش هم وکلای تسخیری خود را نمی‌شناسند، توضیح  داد که «این وکلا در روز دادگاه حضور داشتند و از خانواده من فقط اسم و فامیلی آنها را پرسیده اند و غیر از این هیچ دیالوگی نبوده و خانواده من اصلا نمی‌دانند اسم وکلایشان هم چیست.»

وی می‌افزاید: «پرونده مادرم و خانم حاج ابراهیم و آقای قائمی براساس قانون جدید به دیوان عالی کشور رفته و دادگاه تجدید نظر حق صدور رای نداشته است. این در حالی است که پرونده پدر و برادرم هم می‌بایست به دیوان عالی کشور می‌رفت اما خیلی شتابزده و ظرف ده روز، دادگاه تجدید نظر حکم را صادر کرده است و اجازه نداده که این پرونده ها به دیوان عالی کشور ارجاع شود.»

به گفته وی، «دکتر محمد شریف موفق شده است وکالت مطهره بهرامی، ریحانه حاج ابراهیم و هادی قائمی را برعهده بگیرد اما علیرغم تلاش های دکتر شریف به محسن و احمد دانش پور مقدم اجازه نداده اند وکالت‌نامه دکتر شریف را امضا کنند.»

روزآنلاین در همان گزارش می‌نویسد که بر اساس رای وحدت رویه‌ای که از سوی دیوان عالی کشور صادر و به تمام شعب تجدید نظر ابلاغ شده، هیچ یک از شعب دادگاه‌های تجدید نظر صلاحیت رسیدگی به پرونده‌هایی که اتهام محاربه در آنها مطرح است را ندارند و پرونده باید در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گیرد.

زینب جلالیان

نام و نام خانوادگی: زینب جلالیان
سنّ: ۲۷
شهر: دهستانی از توابع ماکو
قومیت: کرد
تعداد فرزندان /وضعیت تاهل: اطلاعاتی در دست نیست
شغل: اطلاعاتی در دست نیست 
احکام/ اتهام: محاربه و عضویت در گروه پژاک
نام وکیل پرونده: خلیل بهرامیان متقاضی وکالت زینب می باشد ولی تا کنون موفق به ملاقات وی نشده است
نام قاضی پرونده: اطلاعاتی در دست نیست 
تاریخ تائید حکم : ۱۳۸۸                
رای نهایی:  اعدام (حکم تایید شده)                                    

شرح دستگیری، بازپرسی و روند دادگاه

به گزارش سایت گزارشگران حقوق بشر، زینب جلالیان در آذرماه سال ۱۳۸۸ به اتهام محاربه و همکاری با گروه پژاک به اعدام محکوم و این حکم در دیوان عالی کشور تایید شد. این درحالی است که وی از دو سال پیش در زندان به سر می‌برد و براساس گزارش‌ها، در دادگاهی «چند دقیقه‌ای» و «غیرعلنی» به اعدام محکوم شده است.

در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۸۸ کمیته گزارشگران حقوق بشر خبر داد که به گفته سازمان دیده‌بان حقوق بشر کردستان مراجعه خلیل بهرامیان، متقاضی وکالت زینب جلالیان، به زندان‌های کرمانشاه بی‌نتیجه بوده و مسئولین زندان از انتقال وی به مکانی نامعلوم خبر داده اند.

بر اساس این گزارش، خلیل بهرامیان پس از موافقت معاون دادستان و دادسرای کرمانشاه به زندان دیزل آباد کرمانشاه و در ادامه به زندان زنان کانون اصلاح و تربیت مراجعه کرد، اما موفق به ملاقات با زینب نشد. مسئولان زندان کانون اصلاح و تربیت در نهایت اعلام کردند زینب جلالیان یک ماه پیش توسط ماموران آگاهی کرمانشاه به «مکانی نامعلوم» منتقل شده است. 

به گفته آقای بهرامیان در نهایت پس از یک ماه بی خبری از وضعیت و محل نگهداری زینب در ۲۸ اسفند ۱۳۸۸ گزارش شد که وی در بند ۲۰۹ زندان اوین در سلولی دو نفره با بهاره هدایت است و امکان ملاقات با وی نیست. هرچند به گفته آقای بهرامیان زینب از بند ۲۰۹ به مکانی نامعلوم منتقل شد و در حال حاضر هیچ خبری از مکان نگهداری وی نیست. به دلیل عدم دسترسی آقای بهرامیان به زینب و امضای وکالتنامهٔ ایشان توسط او، وکالت زینب توسط آقای بهرامیان منتفی ست و احتمال اعدام این زندانی در هر لحظه وجود دارد.

در مصاحبه تلفنی با پدر زینب، که در آذر ماه ۱۳۸۸ در سایت تهیه منتشر شده است*، آقای جلالیان با تاکید بر عدم فعالیت مسلحانه فرزندش، گفت که وی در حالی که قصد بازگشت به منزلش را داشت، در نزدیکی کرمانشاه در اتوبوسی به دلیل نداشتن کارت شناسائی بازداشت و به وزارت کشور تحویل داده شد.

*این وبلاگ نمی‌تواند صحت این گفتگو را تایید کند

دختر دیگر خانواده جلالیان نیز از حدود هشت سال پیش مفقود شده و هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دسترس نیست. سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر می‌نویسد: به گفته پدر زینب جلالیان، وی به اتهام خروج غیرقانونی از کشور به یک سال حبس محکوم شد اما پس از انتقال پرونده به دادگاه انقلاب، حکم اعدام برای این زندانی سیاسی صادر و سپس در دیوان عالی کشور تایید شد.

پنجشنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۹

عبدالرضا قنبری

سن: ۴۳
شهر: روستای چماز کتی قائم شهر (محل سکونت: قیام داشت ورامین)
تعداد فرزندان /وضعیت تاهل: اطلاعاتی در دست نیست
تحصیلات: فارغ التحصیل در دوره کارشناسی زبان و ادبیات
شغل: معلم دبیرستان یکی از مدارس پاکدشت نویسنده، معلم و استاد دانشگاه
اتهام: محاربه از طریق ارتباط با گروه‌های مخالف نظام
وکیل پرونده: حمید بابایی( وکیل تسخیری)
نام قاضی پرونده: قاضی ها صلواتی و زرگر
حکم: اعدام                                  
حکم تایید شده است
تاریخ تائید حکم: ۱۷اردیبهشت ۱۳۸۹

شرح دستگیری، بازپرسی و روند دادگاه

بر اساس گزارش خبرگزاری حقوق بشر ایران، هرانا، عبدالرضا قنبری روز شش دی ماه در دبیرستانی در پاکدشت توسط ۵ تن از مأموران وزارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ در زندان اوین منتقل شد. وی پس از گذشت یک ماه توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب محاکمه و به اعدام محکوم شد.

براساس این گزارش، قاضی صلواتی، قنبری را به عنوان محاربه از طریق ارتباط با گروه‌های مخالف نظام به اعدام محکوم کرد. قاضی پرونده مصادیق این جرم در این پرونده را داشتن ایمیل‌های مشکوک از سازمان مجاهدین و ارتباط با یکی از رسانه‌های تلویزیونی خارج از کشور است ذکر کرد.

عبدالرضا قنیری طبق پیشنهاد قاضی صلواتی و دادستان دولت آبادی حاضر به مصاحبه ویدئویی شد که در آن مسئولیت دریافت پیامک از سازمان مجاهدین را به عهده گرفت. هرچند به وی قول آزادی پس از این مصاحبه داده شده بود اما یک روز بعد از این مصاحبه وی توسط قاضی صلواتی به اعدام محکوم می‌شود. این حکم بدون اطلاع وکیل و خانواده به وی ابلاغ می شود.

به گزارش جرس جرم او شرکت در اعتراضات مردمی روز عاشورا و شعار دادن علیه آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی است. وی پس از بازداشت در روز عاشورا در بند امنیتی « ۲-الف » وابسته به اطلاعات سپاه منتقل و نگهداری شده است.

براساس گزارشی که هرانا روز اول اردیبهش ۸۹ منتشر کرد حمید بابایی، وکیل منتصب به این پرونده، هنوز نتوانسته این پرونده را مرور کند.

به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران اعترافات عبدالرضا قنبری تحت فشار وشکنجه مجبور به اعتراف شده است. در طول بازجویی‌ها، ایمیل‌های قبل از سال ۸۶ را نیز به پرونده‌این دوره‌ وی اضافه کردند، در حالی که وی محکومیت آن پرونده را گذرانده بود.

زندگی‌نامه

بر اساس گزارش پارس دیلی نیوز، آقای قنبری در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۴۶ در خانواده ای متوسط و فرهنگی در روستای چماز کتی قائم شهر در استان مازندران به دنیا آمد.

وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای چمازکتی گذراند وتحصیلات دوره متوسطه را در رشته فرهنگ و ادب در دبیرستان مطهری قائم شهر به پایان برد. آقای قنبری سپس وارد دانشکده ادبیات واحد نوشهر- چالوس شد و در دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در سال ۱۳۷۴ فارغ التحصیل شد. او در مهر همان سال به استخدام آموزش و پرورش در آمد و در دبیرستانهای شهرستان گرمسار از استان سمنان مشغول به کار شد. عبدالرضا قنبری در سال ۷۶ موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه ادبیات واحد تهران شد و همزمان با تدریس در مدارس به تدریس در دانشگاه نیز مشغول شد

دوشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۹

جعفر کاظمی


سن: اطلاعاتی در دسترس نیست
شهر: اطلاعاتی در دسترس نیست
وضعیت تاهل /تعداد فرزندان: متأهل با ۲ فرزند
شغل: اطلاعاتی در دسترس نیست
اتهام: محاربه (همکاری و ارتباط با گروه‌های مخالف نظام و فعالیت تبلیغی علیه نظام)
نام وکیل پرونده: نسیم غنوی
نام قاضی پرونده: قاضی ها مقیسه و زرگر

حکم: اعدام                                  
حکم تایید شده است
تاریخ تائید حکم: ۲۵اردیبهشت۱۳۸۹



شرح دستگیری، بازپرسی و روند دادگاه

 بر طبق نامه منتشر شده از رودابه اکبری همسر جعفر کاظمی به دبیرکل سازمان ملل ، جعفر کاظمی در بیست و هفتم شهریور ماه ۱۳۸۸ در خیابان هفت حوض درشهر تهران در ساعت ۶ صبح دستگیر شد و خانواده‌اش به مدت دو هفته از او بی خبر بودند.

وی سه روز تحت شکنجه بوده و ۷۴ روز در سلول انفرادی در شرایط بدی به سر برده است.

رودابه اکبری در این نامه می‌نویسد که اتهام وارده به همسرش هواداری و تبلیغ از سازمان مجاهدین و دیدار با فرزندشان در پایگاه اشرف بوده است.

او می افزاید: «بعد از دادگاه اول که حکم اعدام از سوی قاضی مقیسه‌ای صادر شد وکیل همسرم شفاها اعتراض نمودند که حکم صادره برای اتهام موجود که فقط تبلیغ علیه نظام بوده بسیار سنگین و غیر قانونی است که همان جا قاضی پرونده اعلام می دارد: من تحت فشار مقامات بالا مجبور شدم چنین حکمی صادر نمایم.»

در ادامه این نامه خانم اکبری می‌افزاید که «طبق گفته وکیل همسرم، لایحه تنظیم شده جهت دادگاه دوم که سه صفحه بوده و اختصاص به تبلیغ علیه نظام بود، اصلا در دادگاه اشاره‌ای به آن نگردید و درحد دو خط کوتاه حکم اول (اعدام) را تایید کردند. نام قاضی دوم برای دادگاه تجدید نظر (زرگر) می باشد.»

شنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۹

احمد پولادخانی


سن: ۴۰
شهر: پیرانشهر در استان آذربایجان غربی
قومیت: کرد
وضعیت تاهل/تعداد فرزندان: اطلاعاتی در دست نیست
شغل: کشاورز
اتهام: اقدام علیه امنیت ملی- جاسوسی برای گروه پژاک
نام وکیل پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
نام قاضی پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
حکم: حبس تعزیری- اعدام به شیوه تیرباران
تاریخ صدور حکم: اطلاعاتی در دست نیست
تاریخ تایید حکم: اطلاعاتی در دست نیست

شرح دستگیری، بازجویی، و روند دادگاه

به گزارش خبرگزاری حقوق بشر ایران، هرانا، احمد پولاد خانی همراه با ایرج محمدی و محمد امین آگوشی در تاریخ ۱۲ آدر سال ۱۳۸۸ در دادگاه نظامی شهر ارومیه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم شدند و حکم حبس تعزیری و تیرباران برای ایشان صادر شد.

این افراد به همراه چهار تن دیگر، که آنها نیز به چندین سال زندان محکوم شده بودند، در یک دادگاه نظامی به اتهام جاسوسی برای آمریکا و دادن اطلاعات نظامی به حزب حیات آزاد کردستان- پژاک- متهم شده اند. (درستی اتهامات وارده از سوی هرانا تایید نشده‌است.)

این افراد همگی در یک پروندهء مشترک به اتهام فعالیت علیه نظام تفهیم اتهام شدند.

به گزارش هرانا، احمد پولاد خانی در سال ۸۶ نیز از سوی نیروهای اطلاعات دستگیر شده بود.

زندگی‌نامه
اطلاعاتی دردست نیست.
***

اطلاعات ما در مورداحمد پولاد خانی کامل نیست.
اطلاعات خود را در بخش نظرات این مطلب بنویسید یا به آدرس زیر ایمیل بزنید.
barayezendegi10@gmail.com

رشید آخکندی

سن: اطلاعاتی در دست نیست
شهر: اطلاعاتی در دست نیست

قومیت: کرد
تعداد فرزندان /وضعیت تاهل: اطلاعاتی در دست نیست
شغل: اطلاعاتی در دست نیست

اتهام: محاربه
نام وکیل پرونده: از داشتن وکيل مدافع منتخب محروم بوده است
نام قاضی پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
حکم: اعدام


شرح دستگیری، بازپرسی و روند دادگاه

به گزارش خبرگزاری حقوق بشر ایران (هرانا) رشید آخکندی در ارديبهشت ماه سال ۱۳۸۷ به اتهام محاربه و همکاری با احزاب اپوزيسيون کرد در اصفهان دستگير و روانه زندان شد. وی پس از يک سال در دادگاه انقلاب سنندج به اعدام محکوم شد.

بنابر این گزارش، آقای آخکندی در حالی پس از بازداشت و انتقال به زندان مرکزی سنندج در تاريخ ۲۱ فروردين ماه سال ۸۸ در شعبه چهار دادگاه انقلاب اين شهر محاکمه و محکوم به اعدام شد که از در اختيارداشتن وکيل مدافع محروم بود.

هرانا می‌نویسد که خانواده این زندانی،‌ که روند حقوقی پرونده را متکی بر اسناد نمی‌دانند، معتقدند که دلیل محکومیت وی ارتباط با احزاب کرد نیست. به گفته آنان دلیل محکومیت آقای آخکندی یک درگیری است که ده سال پیش در یکی از روستاهای بانه، بین چریک‌های کرد و نیروهای وابسته به دولت صورت گرفته است و در آن یک پاسدار کرد کشته شد و اکنون پس از ده سال یکی از بستگان متوفی به نام رحمان سعید‌نژاد، از رشید آخکندی شکایت کرده است. شکایتی که منجر به صدور حکم احکام برای آقای آخکندی شد.

خانواده آخکندی تاکيد دارند که دستگيری وی به خاطر عدم دسترسی قضایی به کسانی است که در درگيری ذکر شده دست داشته و نسبت فاميلی با آقای آخکندی دارند.

زندگی‌نامه
اطلاعاتی در دست نیست.
***
اطلاعات ما در مورد رشید آخکندی کامل نیست.
اطلاعات خود را در بخش نظرات این مطلب بنویسید یا به آدرس زیر ایمیل بزنید:
barayezendegi10@gmail.com

رستم ارکیا

سن: اطلاعاتی در دست نیست
شهر: ماکو، استان آذربایجان غربی
قومیت: کرد
تعداد فرزندان /وضعیت تاهل: اطلاعاتی در دست نیست
شغل: اطلاعاتی در دست نیست

اتهام: ارتباط با گروه پژاک
نام وکیل پرونده: ندارد
نام قاضی پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
تاریخ  حکم: اطلاعاتی در دست نیست

حکم: اعدام

شرح دستگیری، بازپرسی و روند دادگاه


به گزارش خبرگزاری حقوق بشر ایران، رهانا، رستم ارکیا فرزند رحیم، زندانی سیاسی اهل ماکو است که حدود ۲ سال قبل توسط ماموران وزارت اطلاعات در ماکو بازداشت شد و در طول این مدت در زیر شکنجه‌های شدیدی قرار داشته است.


به گزارش رهانا آقای ارکیا در طول مراحل قضایی پرونده وکیل مدافع نداشته است. او نقش عمده‌ایی در سازمان‌دهی اعتصاب غذای سراسری زندانیان سیاسی در کردستان در سال ۲۰۰۸ داشت.

بنا بر گزارشی که پایگاه اینترنتی رهانا در بهمن ماه ۱۳۸۸ منتشر کرد، رستم ارکیا و حدود ۵۰ نفر از زندانیان سیاسی، که به اتهام ارتباط با گروه پژاک در سلول‌های انفرادی ماکو به سر می‌بردند، مورد آزارهای جسمی قرار گرفته اند.

اطلاعاتی در خصوص زمان صدور حکم اعدام و نهایی‌شدن این حکم در دست نیست.

زندگی نامه 
اطلاعاتی در دست نیست.
***

اطلاعات ما در مورد رستم ارکیا کامل نیست.
اطلاعات خود را در بخش نظرات این مطلب بنویسید یا به آدرس زیر ایمیل بزنید:
barayezendegi10@gmail.com

محمد امین آگوشی

سن: ۵۰
شهر: پیرانشهر واقع در استان آذربایجان غربی
قومیت: اطلاعاتی در دست نیست
وضعیت تاهل/تعداد فرزندان: متاهل و دارای ۵ فرزند و ۳ نوه

شغل: معلم باز نشسته
اتهام: ارتباط با احزاب کرد و محاربه
نام وکیل پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
نام قاضی پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
 
حکم: اعدام به روش تیرباران
تاریخ حکم: اطلاعاتی در دست نیست


شرح دستگیری، بازجویی، و روند دادگاه

به گزارش خبرگزاری حقوق بشر در ایران، رهانا، محمد امین آگوشی ساکن پیرانشهر، از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی، بوده و بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پای راست دچار ناتوانی جسمی است.

وی به اتهام ارتباط با احزاب کرد و محاربه در تاریخ ۱۲ آذر ماه ۱۳۸۸ از سوی دادگاه انقلاب ارومیه به اعدام محکوم شد.

پایگاه اینترنتی مجمع حقوق بشر برای کردها نیز گزارش می‌دهد که محمد امین آگوشی هشت ماه پیش از صدور حکم اعدام با تیرباران، بازداشت شده و سپس با قرار وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی آزاد شده بود. ولی پس از 8 ماه بار دیگر بازداشت شد. به گزارش این سایت، آقای آگوشی پس از اعمال شکنجه و آزار شدید و در یک دادگاه چند دقیقه‌ای، به اعدام با تیرباران محکوم گردید.

پایگاه اینترنتی رهانا در اسفند ۱۳۸۸ نوشت که آقای آگوشی در زندان مرکزی شهرستان سنندج زندانی است.

زندگی‌نامه

به گزارش رهانا محمد امین آگوشی ۵۰ ساله، معلم باز نشسته و دارای ۵ فرزند و ۳ نوه است. او هیچ سابقه سیاسی نداشته است.
***

اطلاعات ما در مورد محمد امین آگوشی کامل نیست.
اطلاعات خود را در بخش نظرات این مطلب بنویسید یا به آدرس زیر ایمیل بزنید:
barayezendegi10@gmail.com

مصطفی سلیمی (ایلویی)

سن: ۴۰
شهر: روستای ئیلوو، منطقه تیلکو، از توابع شهرستان سقز
قومیت: کرد
وضعیت تاهل/تعداد فرزندان: مطلقه، صاحب یک فرزند پسر به نام اشکان

شغل: اطلاعاتی در دست نیست

اتهام: اقدام علیه امنیت کشور از طریق محاربه

نام وکیل پرونده: اطلاعاتی در دست نیست
نام قاضی پرونده: اطلاعاتی در دست نیست

حکم: اعدام
تاریخ  حکم: اطلاعاتی در دست نیست


شرح دستگیری، بازجویی، و روند دادگاه

به گزارش خبرگزاری حقوق بشر ایران (رهانا)، مصطفی سلیمی فرزند عبدالله، اهل روستای ئیلوو در منطقه تیلکو از توابع شهرستان سقز است. وی در سال ۱۳۸۰ به عضویت یکی از احزاب اپوزیسیون کرد، که از نام آن اطلاعاتی در دست نیست، درآمد و به مدت سه سال در این حزب فعالیت داشت.

به گزارش رهانا،‌ آقای سلمی از اواخر سال ۱۳۸۲ به همکاری خود با این حزب پایان داده و در منزل یکی از اقوام خود در شهر نهاوند، واقع در استان لرستان، ساکن شد و در همان سال توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. مصطفی سلیمی پس از انتقال به اداره اطلاعات و دادگاههای شهرهای سنندج و سقز، متهم به اقدام علیه امنیت ملی شد و سپس حکم اعدام دریافت کرد.

تقاضای فرجام آقای سلیمی در دادگاه و سپس کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضائیه رد شده‌است. گزارش رهانا حاکی‌از آن است که وی مدتی را نیز به عنوان تبعید در زندان رجایی شهر کرج به سر برده‌است.

در بهمن ماه ۱۳۸۸ رهانا گزارش کرد که آقای سلیمی به علت بیماری شدید از لحاظ جسمی بسیار ضعیف شده‌اند،‌ اما تقاضای وی برای رسیدگی پزشکی از سوی مسئولان زندان قبول نشده‌است.

آخرین خبر پایگاه اینترنتی رهانا در مورد مصطفی سلیمی در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ حاکی از این است که وی هم اکنون با حکم قطعی اعدام در شهر سقز زندانی است.

زندگی نامه

به گزارش رهانا در اردیبهشت ۱۳۸۸، مصطفی سلیمی از زندان سقز نامه‌ای خطاب به به سازمان‌های حقوق بشری نوشته‌ است و طی آن توضیح داده است که نزدیک ۵ سال است با حکم اعدام در زندان زندگی پر اضطرابی را سپری می‌کند و از روند پرونده خود هیچ اطلاعی ندارد.

وی نوشته است که صاحب پسری ۱۵ ساله، به نام اشکان، است که با عموی خود زندگی می‌کند. آقای سلیمی از شکنجه‌های روحی و اعتصاب غذای خود در زندان گوهردشت کرج می‌نویسد و اضافه می‌کند که زندانی‌های زیادی هستند که کسی را ندارند تا پیگیر و دنبال کننده پروندشان باشد و جویای احوال‌شان شود.

وی در پایان می‌نویسد: «از تمامی مجامع بین‌المللی و حقوق بشری تقاضا دارم تا ضمن دفاع از من و امسال من، صدای بی گناهی و بی پناهی ما را به مقامات بالا برسانند تا بدانند که ماها بی‌گناهیم و تاوان بی‌گناهی اعدام نیست»

***

اطلاعات ما در مورد مصطفی سلیمی کامل نیست.
اطلاعات خود را در بخش نظرات این مطلب بنویسید یا به آدرس زیر ایمیل بزنید:
barayezendegi10@gmail.com

هدف این وبلاگ


این وبلاگ متعلق به تعدادی از فعالان حوزه زنان و حقوق بشر ایران است. اعدام پدیده‌ای جدید و منحصر به ایران نیست، اما موج جدید اعدام‌های سیاسی ایران ما را مصمم به فعالیت در جهت متوقف‌ کردن آن کرد.


دست‌اندرکاران این وبلاگ معتقدند که با توجه به نزدیک شدن نخستین سالگرد انتخابات بحث‌برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۸ و اعتراضات مردمی پس از آن، این اعدام‌ها اتفاقی نیستند؛ علاوه بر این، بسیاری از محکومین به اعدام در ایران متعلق به گروه های به حاشیه رانده شده هستند که سال هاست به طور نظام‌مند مورد تبعیض‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرار می‌گیرند.


هدف این حرکت کمک به افزایش آگاهی درباره این مسائل، هماهنگ باتلاش‌های دیگر فعالان جامعه مدنی وحقوق بشر در ایران و سراسر جهان است، به این امید که دست‌کم از اعدام آن دسته از زندانیان سیاسی که در حال حاضر محکوم به مرگ‌ هستند، جلوگیری کند. با اینکه حرکت حاضر تنها برای مدتی کوتاه‌ برنامه ریزی شده است، امیدواریم فعالیت‌های از این دست به پایه‌ریزی برنامه‌هایی بلندمدت و نظام‌مند توسط گروه‌ های دیگر و در جهت رفع هرگونه مجازات اعدام در ایران کمک کنند.